به گزارش خبرنگار مهر، سالیان است عادت کرده ایم در مناسبت های مذهبی شاهد آثاری تلویزیونی در حد و اندازه های نه حتی خود تلویزیون باشیم. آثاری که در مدت زمانی کوتاه تولید می شوند و این وجه روی تمام بخش های اثر سایه می اندازد.
مولفه مشترک این آثار ترکیب فضای مستند و داستانی به گونه ای است که ضعف برنامه ریزی برای طراحی و ساخت این آثار در مدت زمانی کوتاه را بپوشاند. به خصوص که صحنه های مستند آرشیوی یا گفتگوهای مستند جدید وجهی از جذابیت را وارد اثر می کنند که آن هم پوشاننده نقاط ضعف دیگر است.
روز واقعه
در این میان به نظر می آید تعامل سینما و تلویزیون برای پاسداشت این مناسبت ها می تواند نقشی مهم داشته باشد. به خصوص که سینما به جهت برنامه ریزی، انتخاب عوامل و بودجه تخصیصی دقت و وسواسی را می طلبد که به جذابیت های بالقوه سینما می افزاید و سهل انگاری آثار تلویزیونی را به نوعی کمرنگ می کند. حضور سینما با آثار شاخص مناسبتی در تلویزیون از موهبت هایی است که به نظر می آید این روزها از مخاطب دریغ می شود، نمایش آثاری که می تواند به نوعی بزرگداشت های مذهبی کشور را واجد تشخصی خاص کند. اما سینما در سال های اخیر در این حیطه چه کاری انجام داده است؟
سال هاست عادت کرده ایم در ایام عاشورا و تاسوعا شاهد فیلم شاخص "روز واقعه" از تلویزیون باشیم. معلوم نیست اگر شهرام اسدی این فیلمنامه برجسته بهرام بیضایی را بدل به فیلمی ماندگار در سینمای ایران نمی کرد، این ایام سیمای جمهوری اسلامی چه می کرد؟ هر چند دست تلویزیون هیچگاه از آثاری که با تعجیل ساخته شده خالی نبوده و طبیعی است که جایگزینی پیدا می شد. ولی کارکرد هنر هفتم و دخیل شدن این هنر در احیاء چنین مناسبت هایی چه می شود؟
از زمان ساخته شدن فیلم "از کرخه تا راین" این فیلم ابراهیم حاتمی کیا بدل به فیلم مناسبتی در ایام رحلت امام خمینی (ره) شده است. آن هم به خاطر تک سکانسی که سعید قهرمان جانباز فیلم نسبت به صحنه های مستند رحلت امام واکنش نشان می دهد ... این سکانس همه اندوخته سینمای ایران برای پاسداشت چنین مناسبت مذهبی است که تنها 18 سال از آن می گذرد و به این ترتیب ساخت یک فیلم درباره واقعه عاشورا که مربوط به تاریخ اسلام می شود را باید به فال نیک گرفت!
به نظر می آید راهکار اخیر سیما برای ساخت آثار مناسبتی متناسب با تقویم معاصر کشور نشان از درک این کاستی است. اما ای کاش این مناسبت ها محدود به روز معلم، دانش آموز، جانباز و ... باقی نماند و به وقایع ریشه دارتر در تاریخ معاصر و کهن کشور هم بپردازد. اما با توجه به روند تولید این آثار که معمولاً زمان کوتاهی قبل از مناسبت مورد نظر تازه درخواست طرح و فیلمنامه هایی با این مضامین اعلام می شود، نمی تواند اثری قابل توجه در آسیب شناسی چنین رویدادهایی ساخته شود.
به عنوان مثال همین روزها نوعی اعلام خاموش برای جمع آوری طرح های مرتبط با ماه محرم آغاز شده است. ماه محرم امسال از 20 دی آغاز می شود و فرصت شش ماهی که تا این مناسبت باقی است باید صرف انتخاب طرح، نگارش یا بازنویسی، پیش تولید و تولید این آثار شود! این گونه است که مناسبت هایی مانند محرم، رمضان و ... بدل به بهانه هایی برای رقابت شبکه های تلویزیون می شود و آنچه در این میان از یاد می رود تعامل آثار با وقایع تاریخی است که با تکیه بر آنها مجوز تولید گرفته اند.
اولین راهکار انتخابی برای رفع این کاستی رویکرد به بازتاب وقایع گذشته در جامعه امروز است که با شدت و ضعف در آثار مختلف موجب شده این رابطه به نخ ارتباطی کمرنگ تقلیل پیدا کند و شاهد آثاری باشیم که مثلاً اگر مرتبط با ماه رمضان است، چیدن سفره سحر و افطار بدل به مولفه مناسبتی آن می شود و ... به نظر می رسد این رویکرد برخاسته از همان تعجیلی است که در تولید اینگونه آثار و حتی نگارش آنها منظور می شود تا حتی با انتخاب لوکیشن هایی معاصر و عمومی، سرعت در تولید را بدل به نقطه امتیاز یک پروژه تلویزیونی کند.
مبحث تولید فیلم ـ مجموعه از وقایع تاریخی ـ مذهبی را می توان راه حلی مناسب برای رفع این کاستی محسوب کرد که چند سالی است در دستور کار تلویزیون قرار گرفته، ولی در این مورد هم کندی روند و نهایتاً تولید آثاری که به جای وامدار بودن به سینما بیش از هر چیز مولفه های آثار تلویزیونی را مد نظر قرار می دهند، این راهکار را بدل به نقطه ای کور کرده است.
فراموش کرده ایم که قرار است تأثیر سینما و وسواس های خاص آن کاستی آثار تعجیلی تلویزیون و ضعف ساختار تصویری و روایی این آثار را بپوشاند و از آنجا که راه میان بر ساده ترین راه است، باز این سینماست که به حاشیه می رود تا هنوز هم به دیدن همان آثار قدیمی و شاخص در سیما دل خوش کنیم.
نظر شما